فقر اینه که 2 تا النگو توی دستت باشه
و 2 تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری
از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم
و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی
اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون
مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه
، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه
ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه؛
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره
اما کفشهات واکس نداشته باشه و
بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛